نهمین جشنواره کتابخوانی رضوی توسط نهاد کتابخانههای عمومی کشور و با همکاری بنیاد فرهنگی هنری بین المللی امام رضا علیهالسلام و معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در راستای اشاعه و ترویج فرهنگ منور رضوی، گسترش فرهنگ کتابخوانی و مطالعه کتابهای مرتبط با سیره پاک ائمه معصومین علیهمالسلام بهویژه حضرت امام رضا علیهالسلام، حضرت معصومه سلامالله علیها و حضرت احمدبن موسی علیهالسلام با بخش ویژه سیره حضرت ابنالرضا امام جواد علیهالسلام برگزار میشود. در این دوره از جشنواره کتابخوانی رضوی۱۲ کتاب در سه رده سنی کودک»، نوجوان» و جوان و بزرگسال» معرفی شده است.
نهمین جشنواره کتابخوانی رضوی در دو بخش فردی» و خانوادگی» و به دو شیوه مکتوب و الکترونیکی برگزار می شود.
علاقه مندان جهت دریافت اطلاعات بیشتر می توانند به سامانه اطلاع رسانی و ثبت نام جشنواره کتابخوانی رضوی به نشانیwww.razavi.iranpl.ir مراجعه کنند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور در یادداشتی که رومه جامجم در روز شنبه بیست و یکم مهرماه منتشر کرده، رمان شب و قلندر» نوشته منیژه آرمین را برای علاقهمندان کتاب معرفی کرده است.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
شب و قلندر
رمانهای تاریخی که معمولا با اشاره یا استناد به حوادث تاریخی مقطعی از روزگار گذشته یا معاصر هر ملتی خلق میشوند غالبا مورد استقبال و توجه خاص مخاطبان قرار گرفتهاند. خانم منیژه آرمین که تحصیلکرده مشاوره و نیز مجسمه سازی است و علاوه بر فعالیتهای هنری، نویسندهٔ آثار متعددی از جمله ای کاش گل سرخ نبود»، بوی خاک»، شباویز» و . میباشد.
رمان شب و قلندر» از آثار خواندنی این نویسنده ارزشمند است که به دوران مشروطه (اواخر قاجار) مربوط میشود. این رمان بخش اول از چهارگانهای است. بخش دوم آن با نام شباویز» تا اوایل سلطنت پهلوی اول و بخش سوم با نام ۱۶ سال» مربوط به دوران رضاخان (پهلوی اول) منتشر شده و جلد چهارم آن با نام کوروش آسوده بخواب» مربوط به دوران پهلوی دوم در دست تالیف میباشد.
رمان شب و قلندر» حکایت شیفتگی افراسیاب رئیس راهن سرخ کوه به زنی است که به ناگاه از تصویر قالیچه قدیمی و سحرآمیز بیرون میآید و سخنان او افراسیاب را از راهزنی به حیرانی و گوشهنشینی میکشاند و در این گفتگو با نقش قالیچه به دوران کودکیاش سفر میکند و سپس در حال و هوایی ممزوج از واقعیت و افسانه شخصیت او دچار تحول و تغییر شده و مسیر تازهای را در زندگی پیش میگیرد.
تسلط نویسنده بر هنرهای مختلف، رمان شب و قلندر را به مجموعهای از بیان هنرهای مختلف از کاشیکاری و سفالگری و آوازهای محلی گرفته یا آداب و رسوم محلی، شادمانیها و عزاداریها و اشارات و ارجاعات فراوان به حوادث و شخصیتهای محلی افسانهای و واقعی که با هنرمندی تمام کنار هم چیده شده تبدیل کرده که تصویری زیبا، بدیع و کتابی خواندنی و در عین حال بیانگر دورانی از تاریخ این سرزمین کهن را در مقابل دیدگان خواننده قرار دادهاست.
پایی که جا ماند» / نوشته سیدناصر حسینی / انتشارات سوره مهر / ۸۰۸ صفحه
مخفیکردن یادداشتهای نوشتهشده بر روی کاغذ سیگار در داخل یک عصا، در نگاه اول به فیلمهای ماجراجویانه و پر افت و خیزی میماند که بیننده را تا انتهای داستان میخکوب میکند، اما این یادداشتهای پنهان شده در درون عصا خاطرات ۸۱۱ روز اسارت سید ناصر حسینیپور از زندانهای مخفی عراق هستند؛ یادداشتهای روزانهای که از ۳ تیر ۱۳۶۷ آغاز میشوند و تا ۲۲ شهریور ۱۳۶۹ ادامه مییابند و اشکها و لبخندهای اسرای ایرانی در عراق را روایت میکند.
یکی از نکات جالب در مورد این کتاب، تقدیم کردن آن به ولید فرحان؛ شکنجهگری که از هیچ فرصتی برای آزار و اذیت نویسنده دریغ نکرده، است. کسی که او را مجبور به دویدن بر روی یک پا میکند، او را مجبور به ساعتها خیره شدن به آفتاب میکند و برای بیرون کشیدن اطلاعات از او با کابل به جان او میافتد.
اگر میخواهید از شرح بسیاری از اعمال و رفتار نظامیان عراقی با اسرای ایرانی و همچنین روایتهای دسته اولی از زوایای زندگی اسرا در کمپهای عراقی آگاه شوید؛ خواندن کتاب پایی که جا ماند» بهترین پیشنهاد برای شما خواهد بود.
مقام معظم رهبری نیز در شهریورماه سال ۱۳۹۱ در تقریظی که بر این کتاب نگاشتند؛ بیان داشتند: تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیدهام که صحنههای اسارت مردان ما را در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آنچنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد. این یک روایت استثنایی از حوادث تکان دهندهای است که از سویی صبر و پایداری و عظمت روحی جوانمردان ما را، و از سویی دیگر پستی و خباثت و قساوت نظامیان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و کلمه به کلمه در برابر چشم و دل خواننده می گذارد و او را مبهوت می کند. احساس خواننده از یک سو شگفتی و تحسین و احساس عزت است، و از سویی دیگر غم و خشم و نفرت… درود و سلام به خانوادههای مجاهد و مقاوم حسینی.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان اصفهان، امیر هلاکویی در گفتوگو با خبرنگار مهر، با اشاره به اجرای طرحی جدید مرتبط با اهدای کتاب در کتابخانههای عمومی استان اصفهان اظهار داشت: مطابق چشم انداز ۱۴۰۴ باید تا این سال به ازای هر نفر چهار کتاب در کتابخانهها موجود باشد و این در حالی است که هماکنون از چشمانداز بیست ساله فاصله بسیار داریم.
وی افزود: هماکنون حدود سه میلیون و ۲۰۰ جلد کتاب در کتابخانه های عمومی نهادی و مشارکتی داریم و باید به چشمانداز ۲۰ میلیون کتاب تا سال ۱۴۰۴ دست پیدا کنیم که با توان کنونی ما به عنوان یک نهاد عمومیِ غیردولتی امکان پذیر نیست.
سرپرست اداره کل کتابخانه های عمومی اصفهان با اشاره به اینکه برای دستیابی به چشمانداز موردنظر مطابق تجربههای گذشته به سراغ مردم رفتیم، بیان داشت: بدین ترتیب از فروردین امسال طرح با یک کتاب بهار می شود» با موضوع اهدای کتاب به کتابخانهها در استان اصفهان راه اندازی شده است.
وی ادامه داد: مطابق این طرح مردم به دو شیوه شامل اهدای کتابهای بلااستفاده به کتابخانه ها و مراجعه به کتابخانهها و خریداری کتابهای مورد نیاز آنها در قالب نذرِ کتاب در این طرح شرکت کنند.
هلاکویی با اشاره به اینکه همانند گذشته امور منابع اداره کل کتابخانههای استان کتابهای اهدایی با حجم زیاد را درب منازل نیز دریافت میکنند، بیان داشت: بخش امور منابع اداره کل کتابخانههای استان با شماره ۳۲۲۰۰۷۰ و داخلی ۱۴۳ پاسخگوی مردم برای شرکت در طرح اهدای کتاب هستند.
وی با بیان اینکه در سال گذشته نیازهای سخت افزاری اکثر کتابخانهها مانند میز، قفسههای کتاب و نشریات و غیره برطرف و ۳۰۰ هزار جلد کتاب به ظرفیت کتابخانه ها اضافه شده است، اضافه کرد: برنامه امسال کتابخانههای استان بر حوزه محتوایی متمرکز شده است که در گام نخست ارتقا و نهادینه کردن سنت اهدای کتاب در جامعه مدنظر قرار گرفته است.قابل توجه اعضای گرامی:
با عنایت به در پیش بودن روز بزرگداشت كتاب، كتابخوانی و كتابدار، جرایم دیركرد اعضاء كتابخانههای عمومی كه نسبت به بازگرداندن كلیه منابع دیركردی خود به كتابخانه از تاریخ شنبه 22/ 08/ 95 لغایت پنجشنبه 27/ 08/ 95 اقدام نمایند، مورد بخشودگی كامل قرار میگیرد.
صوفی و چراغ جادو
نوشته: ابراهیم حسن بیگی
انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
صوفی و چراغ جادو، داستان پسربچه 12 سالهای است به نام صوفی که در یک روستای ترکمن نشین زندگی میکند.
صوفی» کلاس پنجم دبستان را تمام کرده است و منتظر است ببیند پدرش او را برای دورة راهنمایی به مدرسه میفرستد یا نه. جشن گندم است و همه به مهمانی طواق حاجی» میروند که مرد ثروتمندی در روستاست. طواق حاجی، اسب سوارکاری دارد و سوارکارانش در مسابقات شرکت میکنند. صوفی در اسطبل طواق حاجی مشغول کار میشود و اسبِ لَنگی را که قادر به دویدن نیست از او میگیرد تا از آن نگهداری کند. او نام اسب را تیزتک میگذارد.
صوفی در طی داستان، چراغ جادویی پیدا میکند و غول چراغ جادو به او کمکهای کوچک، ولی تأثیرگذاری میکند. صوفی اسب را برای درمان پیش پدربزرگش میبرد و پیرمرد، اسب را درمان میکند. صوفی برای مسابقات آماده میشود و در مسابقة اول، حائز رتبة هشتم میشود. مادرش مشکل قلبی پیدا میکند، ولی به خیر میگذرد. غفور - پسر طواق حاجی - تیزتک را مید، ولی طواق حاجی، اسب را به صوفی برمیگرداند. تیزتک در مسابقات اول میشود، ولی غول چراغ جادو گم میشود و صوفی میفهمد که.
خود نویسنده در خصوص کتابش اینگونه بیان میدارد که: کار اصلی چراغ جادو، ارتباط با بچهها و رساندن آنها به آرزوهایشان بود، اما در چراغ جادوی ما یک بچه غول وجود دارد که نمیتواند بایستد و آرزوها را برآورده کند و تنها راه رسیدن به آرزو را به بچهها نشان میدهد.»
درباره این سایت